لیسیدن سکس کوردی سلیمانی پیچ بیدمشک با لکسی لونا داغ از خانواده پروی من
.
لیسیدن سکس کوردی سلیمانی پیچ بیدمشک با لکسی لونا داغ از خانواده پروی من
من تازه شنیده بودم که پدرم می رود، بنابراین می دانم که من و همسرم خانه بودیم و به زودی او را پیدا خواهم کرد. من فقط می خواهم صحبت کنم، به او بگویم که می دانم ما تنها هستیم و این اصرارها را دارم. هر بار که همسرم را می بینم خیلی هیجان زده می شوم و شروع به فکر کردن به این افکار می کنم، می دانم که او اشتباه می کند اما نمی توانم جلوی خودم را بگیرم که خیلی داغ است. به لکسی می گویم که به اندازه کافی سیر شده ام و می خواهم به افکارم عمل کنم، لکسی از بین رفته است، اما من اهمیتی نمی دهم، سکس کوردی سلیمانی او را هل می دهم و به شهر می روم. او جلوی من را نمی گیرد، من چیزی را که نیاز دارم می گیرم، ابتدا مادرم مرا دور می کرد اما بعد از مدتی می توانستم بگویم دوست دارد. می خواستم رابطه جنسی داشته باشم که شنیدم در باز شد، اوه لعنتی این پدر است!