یک روز بارانی بود که دیدم کیرا فلو دوربین را از کنار خیابان بالا میبرد. سوار ماشین شدم و او به من سکس کوردی گفت که او را به زنوجمو، شهری که سه ساعت فاصله دارد برسانم! قطار کیرا کنسل شد و او به من گفت که من تنها راه خانه او هستم. این سفر به تنهایی می توانست حدود 20000 تا 25000 کرون کرون هزینه داشته باشد، اما وقتی کیرا لباس صورتی خیس و خیس خود را درآورد و توانست سینه زیبایش را ببیند، یک جایگزین پیشنهاد کرد. کیرا ریسک را بالا برد و به من گفت که می خواهد دیک مرا بمکد. جایی پیدا کردم که جلوی او را بگیرم، زیرا او برای من خرچنگش را گرم می کرد. در صندلی عقب، به شدت او را به هم زدم، سپس توپ هایم را مکیدم تا وارد دهانش شدم!