صبح یکشنبه است و دایموند کیتی از پسر و دوستش ریکی اسپانیولی می خواهد که در کلیسا به او بپیوندند. او در بهترین یکشنبه خود لباس پوشیده بود، عالی و بسیار خوش اندام به نظر می رسید. آماده رفتن به نماز است! اما پسرش و دوستش گرسنه هستند و فقط می خواهند روی مبل دراز بکشند و بازی های ویدیویی انجام دهند. الماس آنها را به خاطر تنبلی سرزنش می کند و به کلیسا می رود. وقتی برگشت متوجه شد که پسرش روی مبل از حال رفته است. به اتاق خواب او رفتم و متوجه سکسیکوردی شدم که ریکی در تختش بیهوش شده است - برهنه. خروس بزرگ او به او بیداری معنوی می دهد.