جسی مانوئل را گروگان می گیرد، سپس او را کنترل می کند. مانوئل اکنون شانسی ندارد که جسی او را ربوده و به یک افسار بسته است. مانوئل حتی نمی تواند صحبت کند زیرا جسی دهانش را با چسب بسته بود. جسی در حال حاضر کنترل را در دست دارد. او اسباببازیهایی دارد که او را اذیت کند و به او یک کار مکیدن محکم بدهد که هرگز فراموش نخواهد کرد. ناگهان، مانوئل کنترل را در دست گرفت و با رفتار با جسی مانند یک عوضی کثیف، همان عوضی که واقعاً سکس کوردی هست، اوضاع را مدیریت کرد. ضربه محکمی به او می زند و وقتی سرانجام چهره او را مقصر می داند، خوشحالش می کند.