جوسلین استون بسیار ساکت و خجالتی بود. زمانی که بنگبوس متوقف شد و مردان در مورد کوهنوردی با او صحبت می کردند، او خجالتی بود که از ورود خودداری کند. هنگامی که او فیلمهای سکسی کوردی رسید، آنها همه آن پول را به او پیشنهاد کردند، پس چگونه می توانست مقاومت کند. وقتی پیتر گرین شروع به رابطه جنسی با او کرد، او همه چیز بود. جیغ می زد و ناله و جیغ می زد! آنقدر خوب بود که آن را بیرون نینداختند. پیتر بار خود را به صورت شلیک کرد و آنها او را به مقر بنگبروس بردند تا برای فیلمهای بیشتر با او قرارداد ببندند.