کت از آنجایی که از یک رژیم تناسب اندام سخت پیروی می کرد، در فرم بسیار خوبی بود. او به طور خستگی ناپذیری در ورزشگاه محلی ورزش می کرد، و گاهی پس از از دست دادن زمان، خودش را تنها می یافت! این دقیقا همان چیزی است که در آن روز اتفاق افتاد. کت در واقع آخرین تکرار خود را زمانی به پایان رساند که متوجه شد نمی تواند پایش را حرکت دهد. آن قطعه مزاحم از تجهیزات ورزشگاه پای او را در مشتی چسبناک قلاب کرده بود سکسی کورد و نمی خواست اجازه دهد چنین دختری از دستش فرار کند. طاقت فرسا بود، بنابراین تمام تلاش های فرار بیهوده بود. سلام یکی کمکم کنه لطفا - در تاریکی جیغ زدم. یک مربی تناسب اندام ظاهر شد تا به تماس او پاسخ دهد. قبل از اینکه به عقب خم شود و سعی کند او را آزاد کند اندازه زن را اندازه گرفت، اما لب هایش به طور غیرمنتظره ای روی فاق او افتاد. بوی مشک آن او را به حالت جنون جنسی سوق داد - او باید آن سوراخ ناامید را منفجر می کرد.