بیانکا فنلاندی بلوند داغ امروز سوار تاکسی شد و از او پرسید که آیا می تواند بیگ بن را بگیرد. این اولین باری بود که بیانکا به انگلیس میآمد، و او میخواست کمی از مناظر دیدنی کند، کاخ باکینگهام را ببیند، از این قبیل. لندن گران است، بنابراین به او پیشنهاد دادم تا مقداری پول پس انداز کند: اگر دخترهای بزرگ را به من نشان دهد، یک سواری رایگان به او می دهم. بیانکا عاشق نمایش من بود و وقتی سینه های او را دیدم، نمی توانستم صبر کنم تا آنها را بمکم. او به من گفت که اگر او را سگسی گوردی در پایان تعطیلاتش به فرودگاه ببرم، میتوانم با او رابطه جنسی داشته باشم، بنابراین تا آنجا که میتوانم توقف کردم. من روی صندلی عقب رفتم و آن جوانان زیبا را مکیدم، سپس انگشت بیدمشک او را گرفتم تا به ارگاسم رسید. سپس بیانکا بیشاپ را مکید و در حالی که به من یک ریمجاب می داد، حتی نوک سینه هایش را در باسن من فرو کرد! من آنقدر هیجان زده بودم که او را به شدت لعنتی کردم، سپس مجبور شدم خود را عقب بکشم تا بتوانم بیدمشک او را قطع کنم.